عشق علی علیه السلام... صعصعه بن صوحان (قسمت سوم)
نه تنها صعصعه عاشق و دلباخته امیرالمؤمنین بود، بلکه امیرالمؤمنین هم متقابلا به او علاقه مند بود. روزی امیرالمؤمنین به عیادت صعصعه یار صدیق و شیعه مخلصش تشریف بردند و در حین عیادت به صعصعه احترام زیادی کردند و دست مبارکشان را به قصد شفا بر پیشانی او کشیدند و او را به حق مورد عنایت قرار دادند. اما به هنگام رفتن از نزد صعصعه و خطاب به او فرمودند : مبادا این عیادت من از تو سبب فخر و برتری تو بر قوم و بستگانت شود؟
زیرا برخورد بزرگوارانه امام (ع) با او ممکن بود که وی را مغرور سازد .
صعصعه این تربیت یافته مکتب امیرالمؤمنین(ع) بابیانی زیبا عرضه داشت:
نه هرگز، من به این ملاقات بر قوم خود فخر نمیکنم بلکه زیارت شما را ذخیره ای پر ارزش و پاداش بزرگی برای خودمیدانم. امام مجددا در برابر این سخن بلند و گویای صعصعه از همت والا و فکر عالی او تجلیل کرد و فرمود:
« به خدا قسم تو نبودی مگر مردی سبک بال و کم هزینه اما بسیار کمک کار و پر ارزش.»
صعصعه در تجلیل و تعظیم امام (ع) چنین عرضه داشت:
و تو ای امیر مومنان به خدا سوگند نشناختم مگر اینکه به خدا شناسی عارف و آگاهی و همانا پروردگار در نظرت بزرگ است و همانا تو در کتاب خدا بزرگ و حکیمی و تو نسبت به مومنین رئوف ومهربانی.(15)
آری، مردان خدا همواره در گفتار و کردار مراقب اعمال خود هستند و همواره رفتار و کردار خود و دیگران را در جهت کمال خود به کار میگیرند نه غرور و خودخواهی تا از خدا غافل نشوند.
این دلبستگی و ارادت ادامه داشت تا آنکه امام در اوج مظلومیت به دست ابن ملجم مرادی مجروح شدند و در بستر بیماری قرار گرفتند. در آخرین لحظات عمر مبارک امام، طبیب ملاقات با حضرت را ممنوع کرد و میخواست که امام در استراحت کامل باشد. از این رو همه یاران امام از جمله صعصعه نتوانست به ملاقات امام و مقتدای خویش برود فلذا به کسی که اجازه ورود میداد گفت:
از قول من به علی(ع) بگویید که ای امیرمومنان، خداوند در زندگی و مرگ بر تو رحمت آورد که همانا خداوند در سینه تو بسیار بزرگ و تو به ذات خداوند سخت دانا بودی.
آن شخص وارد خانه شد و گفتار صعصعه را به محضر امام ابلاغ کرد. امام با همان حالت ضعف و ناتوانی فرمود به صعصعه بگو: خداوند تو را رحمت کند که تو همواره مردی کم زحمت و بسیار یاری دهنده بودی.(16)
امام دیگر تاب و توان بیشتری نداشت که صعصعه را به حضور فرا خواند یا پیغام دیگری برای او بدهد لذا طبق این نقل صعصعه دیگر امام و پیشوای خود را زیارت نکرد و برای همیشه از فیض حضور آن امام همام محروم ماند.
صعصعه وقتی مولایش حضرت علی(ع) را از دست داد و پیکر بی جان امام را مشاهده کرد به خانه برنگشت و در کنار خانه امام باقی ماند و پس از آماده شدن پیکر مطهر امیرالمؤمنین برای دفن با دیگر یاران خاص امام و فرزندان عزیزش جنازه پاک حضرت را تشیع کردند و نیمه شب پیکر مطهر را به طور مخفیانه به خارج شهر کوفه، قریة غریین (نجف اشرف) بردند و بدن مطهر آن حضرت را به خاک سپردند. در این موقع صعصعه کنار قبر ایستاد و دستی به سینه نهاد و با دست دیگر خاک قبر بر سر خود میریخت و خطاب به پیکر مطهر امیرالمؤمنین چنین گفت:
پدر و مادرم به فدایت ای امیرمومنان، بعد گفت:
بهشت برای تو گوارا باد ای ابوالحسن، همانا محل ولادت تو پاکیزه بود و در سختی ها بسیار صابر و در جنگها جهاد و تلاش بزرگ کردی. دارای رأی متین و در تجارت و زندگی خود بهره مند بودی. ای علی، تو به آرزوی خود رسیدی و اینک به پیشگاه پروردگارت رفتی و در حالی او را ملاقات کردی که از تو راضی است و فرشتگان او تورا احاطه کرده اند تا در جوار پیامبر خدا مستقر شوی. پس خداوند تو را به جوار خود اکرام بخشید و به درجه برادرت محمد مصطفی (ص) ملحق نمود و از جام و شربت الهی نوشیدی. ای علی، از خدا میخواهیم که بر ما منت نهد و توفیق پیروی از تو را به ما عنایت کند تا به راه و رسم شما عمل نماییم و با دوستانت دوست و با دشمنانت دشمن باشیم و ما را در زمره اولیای تو محشور گرداند . ای علی به مقامی رسیدی که هیچکس به آن نرسد و درجه ای را درک کردی و به آن رسیدی که هیچ کسی بدان راه نیابد و در برابر چشمان برادرت محمد مصطفی در راه خدا جهاد کردی و حق جهاد را ادا نمودی و در پیش روی دین خدا قیام کردی و حق قیام را ادا نمودی تا سنتها را به پا داشته و آتشهای فتنه را خاموش ساختی و اسلام استوار گشت وایمان مردم رونق یافت. بهترین درود و سلام ما بر تو باد که به وسیله تو پشت مومنان محکم شد ونشانه ها و راه ها روشن و واضح گردید. ای علی، برتو باد از من برترین سلامها و درود ها...
صعصعه درباره امام بسیار گفت و در حق خود نیز دعا نمود سپس چنان گریه سرداد که از صدای گریه او در آن تاریکی شب همه حاضران به گریه در آمدند آنگاه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و محمد حنفیه و جعفر و عباس و یحیی و عون و عبدالله را مورد خطاب قرار داد و به آنها تسلیت گفت. چون صبحگاهان نزدیک میشد و کار دفن پیکر مطهر امام به پایان رسید همگی با یک دنیا غم و اندوه از قبر امام جدا شدند و قبل از سپیده صبح به شهر کوفه بازگشتند تا منافقین و خوارج نهروان از محل دفن پیکر مطهر امام با خبر نشوند. (17)
بعد از شهادت امام یکی از روشهای بسیار زشت خاندان بنی امیه (خصوصا معاویه) این بود که در تمام منابع و خطبه های نماز جمعه آن حضرت را مورد سبّ و شتم قرار می دادند و به او جسارت می کردند و از او برائت می جستند. در دورانی که لعن به حضرت امیر به دستور معاویه رایج بود نه تنها کار گزاران و ایادی معاویه به آن حضرت جسارت میکردند بلکه یاران و اصحاب امام را نیز وادار به سب و لعن نسبت به آن حضرت می نمودند! لذا مغیره بن شعبه «عامل معاویه در کوفه» روزی صعصعه بن صوحان را احضار کرد و از او خواست که در میان مردم حاضر شود و حضرت امیر را دشنام دهد.
صعصعه که هرگز زیر بار این ننگ نمیرفت پس از تهدید طوری کلمات را ادا کرد که مغیره تصور نمود او حضرت را سب کرده است ولی او توریه کرد و خود مغیره را سب نمود وچنین گفت:
ای مردم، همانا امیر شما به من فرمان داده که علی را لعن کنم پس او را لعن کنید که خدا او را لعنت کند و مردم با صدای بلند آمین گفتند(18) و مراد صعصعه از مرجع ضمیر «فالعنوه» و ضمیر لعنت، خود مغیره بود نه حضرت علی.
او نظیر همین کار را در برابر معاویه در کوفه انجام داد. معاویه گفت:
تو با این کار، قصد لعن مرا کردی نه علی را... صعصعه دوباره بالای منبر رفت و این بار آشکارا لعن کنندگان امام را لعن کرد. لذا معاویه او را از کوفه اخراج و به جای دیگری تبعید کرد.(19)
صعصعه این یار وفادار و صدیق امیرالمؤمنین در زمان حکومت معاویه در شهر کوفه درگذشت و روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست و پیکر مطهرش در قبرستان کوفه به خاک سپرده شد(20)
روحش شاد و یادش گرامی باد ان شاءالله
منابعق
15- سفینه البحار ج2 و رجال کشی ص 67
16- شرح ابن ابی الحدید ج6 ص119 و مقاتل الطالبین ص 23
17- بحار الانوار ج42وص295
18- شرح ابن ابی الحدید ج15 ص257
19- رجال کشی ص69 شماره 123
20- اعیان الشیعه ج7 ص388