عشق علی علیه السلام... حجر بن عدی (قسمت دوم)

عشق علی علیه السلام... حجر بن عدی (قسمت دوم)

حجر در جنگ صفین فرماندهی و رهبری نیروهای کندی، حضرموت و قضاعه را عهده دار بود و به نحو شایسته ای انجام وظیفه کرد و صفای دل، قوت ایمان و عمق ارادت و کمال وفاداری خود را به امام (ع) ثابت نمود.(۱)
در آغاز حرکت امام به سوی شام حجر بسیار اصرار داشت که هر چه سریع تر به جانب شام حرکت کند و کار معاویه را یکسره سازد، به همین دلیل در حضور امام برخاست و گفت: 
ای امیرمؤمنان، ما فرزندان جنگیم. ما جنگ را بارور ساخته و آن را به نتیجه می رسانیم. جنگ به ما دندان نشان داده و ما به آن دندان نشان داده ایم. ما را عشیره و یارانی است که افراد و سلاح دارند و دارای رأی آزموده و شجاعت پسندیده می باشند و زمام ما در اختیار توست، اگر به خاور و مشرق بروی با تو می آییم و اگر به باختر و مغرب روی آوری با تو خواهیم آمد و هر فرمانی که بدهی فرمان برداریم.
پس از آنکه سخنان حجر تمام شد امام از او پرسید: آیا همه قوم تو هم چون تو معتقدند؟ عرض کرد: یا علی، من غیر از خوبی از آنها ندیده ام و این دست من برای اطاعت و نیکو پذیرفتن فرمان تو از سوی آنان آماده بیعت است. در این زمان بود که امام در حق او دعا کرد. (۲) 
با اینکه افراد شجاعی همچون حجر بن عدی در جنگ صفین حضور داشتند اما سر انجام جنگ آنگونه که باید میشد رقم نخورد. حجر در همین جنگ زمانی که در مقابل حجر بن یزید قرار گرفت به شدت مجروح شد(۳) 
روزها گذشت تا اینکه خبر جنایت خوارج به حضرت علیه السلام رسید.(کشته شدن خبّاب بن أرت و خانواده اش و حارث بن مره، فرستاده خود) حضرت دستور حرکت به جانب «حروراء»پایگاه خوارج نهروان را صادر نمود تا قاتلان آن بی گناهان را به کیفرشان رسانده و خطر این گروه سرکش و نادان را دفع نماید.
اما قبل از آنکه امام(ع) دست به شمشیر ببرد به پیروی همیشگی از رسول خدا(ص)، خود ابتدا آنان را موعظه نمود و پرچم امان را به خوارج نشان داد و حتی اعلام کردند که هر کس در پشت این پرچم قرار بگیرد، در امان است و هیچ گزندی به او نمی رسد. همچنین امام فرمودند: 
هرکس به کوفه باز گردد و از این گروه فاصله بگیرد در امان است. با این موقعیت صد نفر از آنان دور پرچم جمع شدند و امام نیز آنان را بخشید و سایرین بر مخالفت خود با آن حضرت اصرار ورزیدند و آماده جنگ شدند. (۴) 
امام مجدد برای هدایت آنها خطبه ای ایراد کردند ودر نصیحت آنان اصرار ورزید (۵) ولی سودی نداشت و به ناچار چون حضرت از هدایت آن قوم لجوج و احمق مأیوس شدند به آرایش سپاه پرداختند و فرماندهی میمنه سپاه خود را به حجر بن عدی سپردند (۶) .
حجر نیز در این جنگ مردانه جنگید و به خوبی از عهدۀ فرماندهی سپاه امیرالمؤمنین علی(ع) بر آمد .
۱) – شرح ابن ابی الحدید ج 3 ص 194
۲) – شرح ابن ابی الحدید ج3 ص182
۳)- شرح ابن ابی الحدید ج5 ص195
۴) – شرح ابن ابی الحدید ج5 ص 195
۵)- نهج البلاغه خطبه 36 
۶)- تاریخ طبری ج5 ص85 و الکامل فی التاریخ ج2 ص405