عشق علی علیه السلام... حجر بن عدی (قسمت اول)
حجر از قبیله «کنده» و اهل کوفه بود و از فضلا و مهاجرین صدر اسلام به شمار می آید. وی به همراه برادرش «هانی بن عدی» در مدینه خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شدند و به آیین اسلام گرویدند.
حجر با اینکه مردی زاهد و پارسا و همواره مشغول عبادت و راز و نیاز به درگاه خداوند بود، در عین حال افسری دلاور و رزمنده ای فداکار نیز بود.
پس از قتل عثمان که مهاجرین و انصار و شخصیت ها و بزرگانی که در مدینه بودند دور خانه علی(ع) اجتماع کردند و با حضرت دست بیعت دادند، نام حجر بن عدی نیز در کنار نام عمار یاسر و دیگر مهاجرین وانصاری قرار دارد که با میل و رغبت و رضایت قلبی به محضر امام شرفیاب شدند و بیعت کردند و پیمان بستند که در صلح و جنگ از آن حضرت تا پای جان اطاعت نمایند. پس می توان گفت که حجر بن عدی در زمره شیعیانی است که در اولین فرصت با امیرالمؤمنین علی(ع) بیعت کرد و اعلان اطاعت و فرمانبرداری نمود.
قبل از آنکه آتش جنگ جمل توسط طلحه و زبیر و عایشه برافروخته شود، امیرالمؤمنین از «ربذه» و «ذی قار» نمایندگانی از جمله حسن بن علی(ع)، عبدالله بن عباس و محمد بن ابی بکر را به جانب مردم کوفه فرستاد تا پیام حضرت را مبنی بر بسیج عمومی برای مقابله با جنگ افروزان جمل را ابلاغ نمایند.
هرچند ابوموسی اشعری حاکم کوفه حاضر به همکاری با این نمایندگان نبود و توصیه به سکوت و عدم همکاری می نمود، اما افرادی از جمله حجر بن عدی بدون درنگ در حمایت از خواسته آن حضرت پاسخ مثبت دادند و سخنان جالب و کوبنده ای ایراد کردند که مردم فریاد برآورده و گفتند: «ما شنیدیم واطاعت می کنیم» و سلاح بر دوش گرفتند و از کوفه خارج شدند.
حجر در آن روز سخنانی گفت که حکایت از عمق ایمان و اعتقاد و ارادت به امیرمؤمنان و فرزندان ایشان دارد. او گفت:
ای مردم، این(شخص) حسن بن علی بن ابی طالب است. او را خوب می شناسید و می دانید که جدش پیامبر اکرم(ص) و پدرش امام و وصی پیامبر(ص) است. ای مردم، حسن بن علی و برادرش حسین بن علی در اسلام شبیه ندارند، آن دو آقا و سرور جوانان اهل بهشتند و سرور همه بزرگان عربند. این دو برادر از نظر صلاحیت، اکمل عرب و از نظر علم و عمل برترین آنانند و اکنون حسن بن علی چنین شخصیتی از طرف پدرش به سوی شما آمده است که آنان را یاری کنید و دوستشان بدارید و بدبخت کسی است که از آنان تخلف نماید و در حقشان کوتاهی کند. بنابر این دعوت آن حضرت را اجابت کنید و با همه توان کوچ نمایید. خداوند شما را رحمت کند و در این راه اجر و پاداش برای خود به حساب آورید، زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی گرداند.
سپس حجر گفت:
ای مردم، امیر مؤمنان را اجابت کنید و هرچه زودتر با سلاح و تجهیزات به سوی بصره حرکت کنید و من نخستین کسی هستم که حرکت خواهم کرد.
بعد از سخنان حجر مردم برخاستند و اطاعت خودشان را اعلام نمودند و از کوفه خارج شدند.